بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم ۳۷۲

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۲مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان بگذار تا ز شارع ميخانه بگذريم کز بهر جرعه‌ای همه محتاج آن دريم روز نخست چون دم رندی زديم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شيوه نسپريم جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد گر غم خوريم خوش نبود به که می خوريم تا بو که دست در کمر او توان زدن در خون دل نشسته چو ياقوت احمريم واعظ مکن نصيحت شوريدگان که ما با خاک کوی دوست به فردوس ننگريم چون صوفيان به حالت و رقصند مقتدا ما نيز هم به شعبده دستی برآوريم از جرعه‌ی تو خاک زمين در و لعل يافت بيچاره ما که پيش تو از خاک کمتريم حافظ چو ره به کنگره‌ی کاخ وصل نيست با خاک آستانه‌ی اين در به سر بريمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم