چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید ۲۳۴

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۳۴مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتنچو آفتا/ب می از مش/رق پيا/له برآيد ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآيد نسيم در سر گل بشکند کلاله‌ی سنبل چو از ميان چمن بوی آن کلاله برآيد حکايت شب هجران نه آن (شکایت) حکايت حالی‌ست که شمه‌ای ز بيانش به صد رساله برآيد ز گردخوانِ نگونِ فلک (امید مدار) طمع نتوان داشت که بی‌ملالت صد غصه يک نواله برآيد به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود خيال باشد (زهی خیال) که اين کار بی‌حواله برآيد گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان بلا بگردد و کام هزارساله برآيد نسيم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ ز خاک کالبدش صد هزار (ناله) لاله برآيدSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.