روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر ۲۵۰

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۵۰فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنروی بنمای و وجود خودم از ياد ببرخرمن سوختگان را همه گو باد ببرما چو داديم دل و ديده به طوفان بلاگو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببرسينه گو شعله‌ی آتشکده فارس بکشديده گو آب رخ دجله‌ی بغداد ببرزلف چون عنبر خامش که ببويد هيهاتای دل خام‌طمع اين (هوس) سخن از ياد ببردولت پير مغان باد که باقی سهل استديگری گو برو و نام من از ياد ببرسعی نابرده در اين راه به جایی نرسیمزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببرروز مرگم نفسی وعده‌ی ديدار بدهوان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببردوش می‌گفت به مژگان درازت بکشميا رب از خاطرش انديشه‌ی بيداد ببرحافظ انديشه کن از نازکی خاطر ياربرو از درگهش اين ناله و فرياد ببرSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.