صلاح از ما چه می‌جویی ۳۷۰

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۷۰مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتيم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم در ميخانه‌ام بگشا که هيچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن اين بود و ما گفتيم من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام ليکن بلایی کز حبيب آيد هزارش مرحبا گفتيم قدت گفتم که شمشاد است و بس خجلت به بار آورد که اين نسبت چرا کرديم و اين بهتان چرا گفتيم جگر چون نافه‌ام خون گشت و کم زينم نمی‌بايد جزای آن که با زلفت سخن از چين خطا گفتيماگر بر من نبخشایی پشيمانی خوری آخر به خاطر دار اين معنی که در خدمت کجا گفتيم تو آتش گشتی ای حافظ ولی با يار درنگرفت ز بدعهدی گل گویی حکايت با صبا گفتيمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم