ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید ۲۴۰

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۴۰فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(حسن طلب، ادب طلب)ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزيد وجه می می‌خواهم و مطرب، که می‌گويد رسيد؟ شاهدان در جلوه و من شرمسار کيسه‌ام بار عشق و مفلسی صعب است می‌بايد کشيد قحط جود است آبروی خود نمی‌بايد فروخت باده و گل از بهای خرقه می‌بايد خريد گوييا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دميد با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ از کريمی گوييا در گوشه‌ای بویی شنيد دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک جامه‌ای در نيک‌نامی نيز می‌بايد دريد اين لطايف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟ وين تطاول کز سر زلف تو من ديدم که ديد؟ (ترصیع) عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق گوشه‌گيران را ز آسايش طمع بايد بريد تير عاشق‌کش ندانم بر دل حافظ که زد اين قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکيدSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.