درآ که در آن خسته توان درآید باز ۲۶۱

«««««🎉می‌بهـا🎉»»»»»غزل نمره ۲۶۱مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلندرآ که در دل خسته توان درآيد بازبيا که در تن مرده روان درآيد بازبيا که فرقت تو چشم من چنان دربستکه فتح باب وصالت مگر گشايد بازغمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفتز خيل شادی روم رخت زدايد بازبه پيش آينه‌ی دل هر آن چه می‌دارمبجز خيال جمالت نمی‌نمايد بازبدان مثل که شب آبستن است (دور) روز از توستاره می‌شمرم تا که شب چه زايد بازبيا که بلبل مطبوع خاطر حافظبه بوی گلبن وصل تو می‌سرايد بازSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.