دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت ۰۷۸

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۷۸مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانديدی که يار جز سر جور و ستم نداشتبشکست عهد و از غم ما هيچ غم نداشتيا رب مگيرش ار چه دل چون کبوترمافکند و کشت و عزت (حرمت) صيد حرم نداشتبر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يارحاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشتبا اين همه هر آن که نه خواری کشيد از اوهر جا که رفت هيچ کسش محترم نداشتهر راهرو که ره به حريم درش نبردمسکين بريد وادی و ره در حرم نداشتساقی بيار باده و با محتسب (مدعی) بگوانکار ما مکن که چنين جام جم نداشتخوش وقت رند مست که دنیا و آخرتبر باد داد و هیچ غم بیش و کم نداشتحافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعیهيچش هنر نبود و خبر نيز هم نداشتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.