دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور ۲۵۴

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۵۴مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان ديگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن با بلبلان بی‌دل شيدا مکن غرور از دست غيبت تو شکايت نمی‌کنم تا نيست غيبتی نبود لذت حضور گر ديگران به عيش و طرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مايه سرور زاهد اگر به حور و قصور است اميدوار ما را شرابخانه قصور است و يار حور می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی گويد تو را که باده مخور گو هوالغفور حافظ شکايت از غم هجران چه می‌کنی؟ در هجر وصل باشد و در ظلمت است نورSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.