آن کس که به دست جام دارد ۱۱۸

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۱۱۸مفعول و مفاعلن فعولنآن کس که به دست جام دارد سلطانی جم مدام دارد آبی که خضر حيات از او يافت (آبی که حیات خضر از آن است)در ميکده جو که جام دارد سررشته‌ی جان به جام بگذار کاين رشته از او نظام دارد ما و می و زاهدان و تقوا تا يار سر کدام دارد بيرون ز لب تو ساقيا نيست در دور کسی که کام دارد نرگس همه شيوه‌های مستیاز چشم خوشت به وام دارد ذکر رخ و زلف تو (دل من) دلم راوردی‌ست که صبح و شام دارد بر سينه‌ی ريش دردمندان لعلت نمکی تمام دارد در چاه (زنخ) ذقن چو حافظ ای جان حسن تو دو صد غلام داردSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم