باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش ۲۷۶

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۷۶فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتباغبان گر/ پنج روزی/ صحبت گل/ بايدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بايدش ای دل اندر بند زلفش از پريشانی منال مرغ زيرک چون به دام افتد تحمل بايدش رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بينی چه کار؟ کار مُلک است آن که تدبير و تامل بايدش تکيه بر تقوا و دانش در طريقت کافری‌ست راهرو گر صد هنر دارد توکل بايدش با چنين زلف و رخش بادا (رخی بادش) نظربازی حرام هر که روی ياسمين و جعد سنبل بايدش نازها زان نرگس مستانه‌اش بايد کشيد اين دل شوريده تا آن جعد و کاکل بايدش ساقيا در گردش ساغر تعلل تا به چند؟ دور چون با عاشقان افتد تسلسل بايدش کيست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود؟ عاشق مسکين چرا چندين تجمل بايدش؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم