بیا که رایت منصور پادشاه رسید ۲۴۲

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۴۲مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنبيا که رايت منصور پادشاه رسيدنويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيدجمال بخت ز روی ظفر نقاب انداختکمال عدل به فرياد دادخواه رسيدسپهر دور خوش اکنون (زند) کند که ماه آمدجهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسيدز قاطعان طريق اين زمان شوند ايمنقوافل دل و دانش که مرد راه رسيدعزيز مصر به رغم برادران غيورز قعر چاه برآمد به اوج (جاه، گاه) ماه رسيدکجاست صوفی دجال‌فعل ملحدشکلبگو بسوز که مهدی دين‌پناه رسيدصبا بگو که چه ها بر سرم در اين غم عشقز آتش دل سوزان و دود آه رسيدز شوق روی تو شاها بدين اسير فراقهمان رسيد کز آتش به (روی) برگ کاه رسيدمرو به خواب که حافظ به بارگاه قبولز ورد نيم شب و درس صبحگاه رسيدSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.