قسمت چهل و پنجم، فرامرز پارسی، امیرحسین ماحوزی
اکنون ادامه دارد..قسمت چهل و پنجم از فصل اولمهمان: فرامرز پارسیبا حضور : امیرحسین ماحوزیکتاب و سایر انتشاراتعبور از صحاری ایران (آلفونس گابریل، فرامرز نجد سمیعی)شخصیتها (شاعر، نویسنده، بازیگر، کارگردان، خواننده، موسیقدان ….)فرامرز پارسی (فوق لیسانس معماری و شهرسازی ـ دانشگاه علم و صنعت ایران، معمار، مرمتگر، مدرس دانشگاه، زاده ۱۳۴۲ ه.خ)آلفونس گابریل (جغرافیدان، محقق و سفرنامهنویس اتریشی، ۱۹۷۶ - ۱۸۹۴ م)فیلم، سریال، تئاتر ، نمایشنامه و فستیوال…علت مرگ نامعلوم (علی زرنگار، ۱۴۰۳ ه.خ)سایرامپرسیونیسم (جنبش هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه بود که در دهههای۱۸۶۰ و ۱۹۰۰ به سرعت در کشورهای غربی دیگر پدید آمد و ظهور کرد و خیلی زود جهانگیر شد. در این شیوه هنرمند تلاش دارد با کمک ضربات پیاپی و شکستهٔ قلممو و به کار بردن لختهرنگهای تجزیه شده و تابناک که ارتعاش تشعشعات نور خورشید را در ذهن تداعی میکند، دریافت و برداشت مستقیم خود را از دیدههای زودگذر بهشکلی رؤیاگونه به تصویر کشد. در روش دریافتگری، اصول مکتبی طراحی دقیق، سایهروشنکاری، ژرفانمایی فنی و ترکیببندی متعادل و معماریگونه رعایت نمیشود.)اشعار و جملات و عباراتآری، آری، زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست(سیاوش کسرایی)————کار عالم عبرت است و حسرتست حیرت اندر حیرت اندر حیرتست هر زمان این راه بیپایان تر است خلق هر ساعت درو حیران تر است هیچ دانی راه رو چون دید راه هرکه افزون رفت افزون دید راه(عطار)————غرض نقشی ست کز ما باز ماند که هستی را نمی بینم بقایی مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در حق مسکینان دعایی(سعدی)————در بیانِ این سه، کَم جُنبان لبت از ذَهاب و از ذَهَب، وَز مَذهبت کین سه را خصمست بسیار و عدو در کمینت ایستد چون داند او ور بگویی با یکی دو الوداع کل سر جاوز الاثنین شاع(مولوی)