سرخپوست

این داستان را برای سکوت و غمی که به‌وقت میگرن ننه‌ها توی خانه‌ها پهن می‌شد نوشته‌ام. پشت میگرن مادرها، غم، تقلا، استیصال و بی‌پناهی پسرهایشان خوابیده. ننه‌ی ما که سردردش شروع می‌شد، زندگی توی خونه‌مون استوپ می‌شد.

Om Podcasten

احسان عبدی‌پور - داستان‌ها و گفت‌وگوها | Ehsan Abdipoor |