سیزده | اوی من، اوی نامشخّص من

به دنبال کشش و تمنای جنسی، یه عده مون زود زود رابطه عوض می کنیم. از رابطه سرد شده قبلی، به سمت یه رابطه جدید راهی می شیم. و یه عده مون امنیت رابطه بلندمدتمون رو به جاذبه و تمنای جنسی ترجیح می دیم و بیخیال حرارت جنسی رابطه می شیم و باهاش کنار میایم.اما... ببینیم تحقیقات چه راه حلی پیشنهاد می کنه تا کشش و تمنای جنسی رو با امنیت رابطه بلند مدت کنار هم قرار بدیم.  با ما از طریق اینستاگرام گوش ماهی و مینا میتونید در ارتباط باشیدGooshmaahee @ InstagramMinootchka @ Instagramیا اینکه به گوش ماهی ایمیل بزنیدGooshmaahee@gmail.com-----دریچه او که یک چیز نامشخّص بودهی مرا سمت خود کشید، وَ مننامشخّص به سمت او رفتمدر خِلال همین کشیده شدنهر چه بیهوده دست و پا نَزدمبیشتر در خودم فرو رفتم او که یک عطر نامشخّص داشتاز بهشتی که نامشخّص بودپخش می شد به سوی شامّه اممن که چون دوزخی رها بودمو مشخّص نشد کجا بودمبو کشیدم، به سمت بو رفتم سال ها درد نازکی بودمکه به خون آبیاری ام کردمدرد نازک عظیم و محکم بوددرد محکم عمیق شد، غم شدو من از غم بدل به ریگ شدمو به پای خودم فرو رفتم او که در خود هزار دالان داشتاو که پیچیده بود و تو در تواو که چیزی نبود غیر از اوبه هزاران روش کشیده مرامن هزاران نفر شدم، آنگاهبه درون هزار تو رفتم کوه بی قراریم یک سوسوی دیگر مَحال بودن اوو مَحالات دیگرش سوییو خیالات من به دیگر سو:پس شتابان چهار تِکّه شدموشتابان به چارسو رفتم اوی من! اوی نامشخّص من!نرم حاضر جواب گوش به در!اگر امشب کسی به در نزد ودر اگر وا نشد، وَ آن که نبوداگر از حال من سؤال نکرددر جوابش تو هم نگو: رفتم با تو رفتم، تو بردی ام از هوشاوی پنهان کاملاً خاموش!متشخّص ترین سواره ی من!من به پای خودم، به میل خودمبا تو هر نکته ی چموشی راشیهه در شیهه، مو به مو رفتم سرنوشتم غلیظ و قرمز بود:دمِ درگاه نامشخّص، اوزائری بود و جویِ منتظریپیش پاهای زائرش مثلِخون گوساله ای که ذِبح کنندسرخ جاری شدم به جو رفتمحسین صفا

Om Podcasten

ما اینجا در این ساحل امن، از اتفاقاتی که در اعماق اقیانوس زندگیمون تجربه کردیم حرف می زنیم * اگه اهل اعماق هستی، اپیزود صفر که یه تیزر دودقیقه ای هست گوش بده و اگه به دلت نشست، تو هم بشو یکی از دوستای ما و همراهمون باش. نیازی نیست اپیزودها رو به ترتیب گوش بدی، از هرجا دلت خواست شروع کن