آی‌قصه | مرغ سرباز

 ✍️  نوشته‌ی رودابه کمالی

🎙 قصه‌گو: مریم هاشمی

👩‍🎨 تصویرگر: مریم جاودانی


خلاصه داستان:
باران به خانه که رسید با خوشحالی کوله پشتی‌‌اش را پرت کرد توی اتاقش و با عجله رفت زیر تخت تا حصیر کوچکی را که مخصوص اردو و پیک نیک بود، پیدا کند. بعد بلند شد و به اتاقش رفت و با چند کاغذ بزرگ، وسایل کاردستی و مداد رنگی‌هایش برگشت. روی کاغذ بزرگ نوشت: «به سرزمین تابستانی خوش آمدید» و دور سرزمین تابستانی، بستنی، دوچرخه، اسکیت، استخر، تفنگ آبپاش و.... نقاشی کرد و کاغذش را پر از نقاشی و رنگ کرد!

متن کامل قصه


💈 اینستاگرام آی‌قصه: Instagram.com/iGhe3
💈 تلگرام آی‌قصه: t.me/iGhe3
💈 ایمیل آی‌قصه: iGhe3.box@gmail.com
💈 وبسایت آی‌قصه: iGhe3.com

Om Podcasten

آی‌قصه؛ جایی برای قصه گفتن و قصه شنفتن! www.iGhe3.com