هزارقصه | ماهی‌ریزه و دوست جدید

✍️ نوشته‌ی نفیسه نصیران

🎙 قصه‌گو: آزادی مویدی‌فرد

👩‍🎨 تصویرگر: سوسن آذری


خلاصه داستان:

ماهی‌ریزه در تنگ شیشه‌اش دلش هوس یک دوست کرده بود. آقای سبیلو که از اتاق رفت بیرون، یکهو یک مارمولک افتاد توی تنگ . مارمولک اما شنا بلد نبود و هی دست و پا می‌زد!


* این داستان در مجموعه کتاب «قصه‌های حیوانکی» - جلد ۴ منتشر شده است.


💈 اینستاگرام آی‌قصه: Instagram.com/iGhe3

💈 تلگرام آی‌قصه: t.me/iGhe3

💈 ایمیل آی‌قصه: iGhe3.box@gmail.com

💈 وبسایت آی‌قصه: www.iGhe3.com

Om Podcasten

آی‌قصه؛ جایی برای قصه گفتن و قصه شنفتن! www.iGhe3.com