باران، نوشته اکبر رادی

داستان کوتاه باران نوشتهء اکبر رادی، از کتاب جاده را روخوانی کردم. چند اصطلاح در این داستان استفاده شده که معنای اونها رو درآوردم و میذارم: ورزا: گاوِ نر گَرَک: آویزهای سنّتی که شمال ایران از الیاف گیاهی ساخته می‌شه کولکاپیس: پرنده‌ای مثل چرخ‌ریسک کُتام: آلاچیق معمولا وسط مزرعه، کلبهء کوچک موقت چَندک زدن: چنباتمه نشستن تاچه:کیسه بزرگ لنگه: واحد وزن بار، عدل مورد: درختچه‌ای همیشه‌سبز ■ موزیک زمینه: Allégro by Emmit Fenn ■ سایت من↓ http://mahjoob.ir

Om Podcasten

داستان‌های کوتاه فارسی و برش‌هایی از کتاب‌های غیرداستانی